گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
انوار العرفان
جلد سوم
[سوره البقرة ( 2): آیات 180 تا 182 ] ....



ص : 434
اشاره
کُتِبَ عَلَیْکُمْ إِذا حَ َ ض رَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَیْراً الْوَصِ یَّۀُ لِلْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبِینَ بِالْمَعْرُوفِ حَ  قا عَلَی الْمُتَّقِینَ ( 180 ) فَمَنْ بَدَّلَهُ بَعْدَ ما
سَمِعَهُ فَإِنَّما إِثْمُهُ عَلَی الَّذِینَ یُبَدِّلُونَهُ إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ( 181 ) فَمَنْ خافَ مِنْ مُوصٍ جَنَفاً أَوْ إِثْماً فَأَصْلَحَ بَیْنَهُمْ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ إِنَّ اللَّهَ
( غَفُورٌ رَحِیمٌ ( 182
ص: 435
[سوره البقرة ( 2): آیه 180 ] .... ص : 434
اشاره
( کُتِبَ عَلَیْکُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَیْراً الْوَصِیَّۀُ لِلْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبِینَ بِالْمَعْرُوفِ حَ  قا عَلَی الْمُتَّقِینَ ( 180
صفحه 211 از 286
ترجمه و شرح .... ص : 435
خداوند متعال در این آیه شریفه مؤمنین را تشویق میکند که بمنظور رأفت و مهربانی با خویشان و نزدیکان آنها را از جمله وراث
بحساب آورده و قسمتی از ثلث ترکه را که سهم موصی است در موقعی که مرگ حضور مییابد تا دریچه بقاء را بگشاید و بندها
را باز نماید بآنها اختصاص دهند بدینوسیله آنها را خشنود کرده و از ثروت خود بهرهمند سازند.
البته وصیت کردن در اسلام وقت معینی ندارد منتهی آیه مبارکه بآخرین فرصتی که میتوان از این مسأله استفاده نمود اشاره کرده
است و گر نه افراد با ایمان برنامه پس از مرگ خویش را با دقت تمام مدتها پیش از مرگ پیش بینی کرده و وصیّت میکنند در هر
حال خواه در هنگام سالم بودن وصیت کنند یا در آخرین لحظات زندگی وصیت نافذ است و بایستی پس از مرگ بآن عمل گردد
و این حقی است براي پرهیزکاران اینک میفرماید:
بر شما نوشته شد و لازم گردید که چون آثار مرگ بر یکی از شما پدیدار ص: 436
گشت اگر مال و دارائی از خود بجاي گذارده یک سوم آن را براي پدر و مادر و خویشاوندانش بعدالت و برابر وصیت و سفارش
کند نه اینکه باغنیاء و توانگران وصیت نموده فقرا را محروم سازد یا براي خویشاوندان دور خود وصیت کند ولی خویشاوندان
نزدیک خود را فراموش نماید و وصیت بمعروف و عقلائی سزاوار پرهیزکاران است یعنی اشخاص متقی هیچوقت پدر و مادر و
خویشاوندان خویش را محروم نمیکند.
(180)
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 436
شد نوشته بر شما هنگام فوت از شما چون شد یکی حاضر بموت
مر وصیت مانده مالی گر بجا ز او بسوي والدین و اقربا
ز آنچه معروف است و حق بر متقین که نباشد جمع آن از جور و کین
مال معروف آن بود کز عدل و داد جمع گردد نی بظلم و کین زیاد
هست معروف آنکه روز داوري وزر نبود تا از آن گردي بري
کس نگوید مال از آن مظلوم بود که بدست آورد و این معلوم بود
(180)
ص: 437
شان نزول .... ص : 437
ابو الفتوح در شأن نزول این آیه چنین مینویسد: که چون عربها خویشاوندان خودشان را از اموال خود محروم میکردند و براي
کسب شهرت آن را به بیگانگان میدادند لذا این آیه نازل شد.
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 437
صفحه 212 از 286
قوله تعالی إِذا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ حضر- حضور ضدّ غایب شدن چنانکه در آیه 133 سوره بقره میفرماید:
أَمْ کُنْتُمْ شُهَداءَ إِذْ حَضَرَ یَعْقُوبَ الْمَوْتُ و از این ماده است:
احضار- یعنی آماده کردن، حاضر نمودن چنانکه در آیه 14 سوره تکویر میفرماید:
عَلِمَتْ نَفْسٌ ما أَحْضَرَتْ ص: 438
حاضر- یعنی آماده چنانکه در آیه 282 سوره بقره میفرماید:
تِجارَةً حاضِرَةً:
یعنی سوداگري آماده و نقد.
محضر- یعنی محل حضور، پیشگاه و جمعش محاضر است.
محتضر- یعنی کسی که آماده مرگ شده.
و این ماده در ضمن آیات قرآن بمعانی مختلفی بکار برده شده از آن جمله است:
1) بمعنی نوشته شده چنانکه در آیه 49 سوره کهف میفرماید: )
وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً ( 2) بمعنی عذاب شدگان چنانکه در آیه 16 سوره روم میفرماید:
فَأُولئِکَ فِی الْعَذابِ مُحْضَرُونَ ( 3) بمعنی مقیم و ساکن چنانکه در آیه 196 سوره بقره میفرماید:
ذلِکَ لِمَنْ لَمْ یَکُنْ أَهْلُهُ حاضِرِي یعنی این عمل براي کسی است که در مکۀ مقیم و ساکن نباشد.
4) بمعنی دست بدست گردیدن چنانکه در آیه 282 سوره بقره میفرماید: )
إِلَّا أَنْ تَکُونَ تِجارَةً حاضِ رَةً تُدِیرُونَها بَیْنَکُمْ ( 5) بمعنی همسایگی چنانکه در آیه 163 سوره اعراف میفرماید: أنوار العرفان فی تفسیر
القرآن، ج 3، ص: 439
وَ سْئَلْهُمْ عَنِ الْقَرْیَۀِ الَّتِی کانَتْ حاضِ رَةَ الْبَحْرِ یعنی اي پیامبر از بنی اسرائیل در باره قریهاي که در کنار دریا بود بپرس ( 6) بمعنی
شنیدن چنانکه در آیه 29 سوره احقاف میفرماید:
فَلَمَّا حَضَرُوهُ قالُوا أَنْصِتُوا:
یعنی وقتی اجنه آیات قرآن را شنیدند گفتند بآیات خدا گوش فرا دهید.
7) بمعنی خود حضور داشتن چنانکه در آیه 28 سوره قمر میفرماید: )
وَ نَبِّئْهُمْ أَنَّ الْماءَ قِسْمَۀٌ بَیْنَهُمْ کُلُّ شِرْبٍ مُحْتَ َ ض رٌ یعنی اي صالح بآنها خبر ده که آب چشمه بین شما و ناقه تقسیم شده که یک روز
سهم شما و یک روز براي ناقه است.
ص: 440
[سوره البقرة ( 2): آیه 181 ] .... ص : 440
اشاره
( فَمَنْ بَدَّلَهُ بَعْدَ ما سَمِعَهُ فَإِنَّما إِثْمُهُ عَلَی الَّذِینَ یُبَدِّلُونَهُ إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ( 181
ترجمه و شرح .... ص : 440
صفحه 213 از 286
ترجمه و شرح .... ص : 440
خداوند متعال در این آیه مبارکه بیان میکند که شخص وصی پس از شنیدن وصیت حق ندارد هیچیک از مبلغ یا مورد وصیت را
تغییر دهد و باید آن را مطابق وصیّت اجراء نماید و چنانچه دستور او را تغییر داده و یا از اجراي قسمتی از آن خودداري کند
مرتکب گناه شده و همیشه مدیون خواهد ماند زیرا موصی پس از وصیت مسؤولیت دنیائی خود را انجام داده دیگر مؤاخذهاي بر او
نیست و خداوند بر خواستههاي موصی احاطه دارد و بر تخلف از آنها نیز آگاه است اینک میفرماید:
پس هر که از وراث یا وصی یا شاهد یا حاکم وصیت را پس از شنیدن آن تغییر دهد تنها گناه تغییر و تبدیل وصیت بر کسانی است
که آن را تغییر میدهند و خدا بگفتار و کردار مردم دانا است و سخنان وصیتکننده و تغییردهنده را میشنود و اندیشههاي آنان را
میداند.
(181)
ص: 441
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 441
پس هر آنکو بست چشم عقل و دید کرد تبدیل آنچه از موصی شنید
این گنه باشد بر آنها کز دغل مینماید آن وصیت را بدل
نیست هیچ از بهر موصی اثم و بیم حق بقول او سمیع است و علیم
(181)
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 441
قوله تعالی فَمَنْ بَدَّلَهُ بَعْدَ ما سَمِعَهُ سمع- یعنی قوه شنوائی، شنیدن، گوش چنانکه در آیه 212 سوره شعراء میفرماید:
إِنَّهُمْ عَنِ السَّمْعِ لَمَعْزُولُونَ و بمعنی درك و فهم و طاعت نیز میآید چنانکه در آیه 285 سوره بقره میفرماید:
سَمِعْنا وَ أَطَعْنا یعنی فهمیدیم و اطاعت کردیم.
و از این ماده است: ص: 442
اسماع- یعنی شنواندن چنانکه در آیه 80 سوره نمل میفرماید:
إِنَّکَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتی استماع- یعنی گوش دادن چنانکه در آیه 1 سوره جن میفرماید:
قُلْ أُوحِیَ إِلَیَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ.
سماع- زیاد گوش دهنده چنانکه در آیه 41 سوره مائده میفرماید:
سَمَّاعُونَ لِلْکَذِبِ یعنی بسیار گوش فرا دهنده براي دروغ بستن.
سمیع- یعنی همیشه شنوا و از اسماء حسنی است که چهل و هفت بار در ضمن آیات قرآن آمده و همه در باره خدا است جز آیه
24 هود که میفرماید:
مَثَلُ الْفَرِیقَیْنِ کَالْأَعْمی وَ الْأَصَمِّ وَ الْبَصِیرِ وَ السَّمِیعِ مسمع- یعنی شنوا کننده، فهماننده چنانکه در آیه 22 سوره فاطر میفرماید:
وَ ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِی الْقُبُورِ یعنی تو آنچه درون قبرها است شنوا کننده و فهماننده نیستی.
صفحه 214 از 286
و در ضمن آیات قرآن به معانی مختلفی بکار برده شده از آن جمله است.
1) بمعنی شنیدن ایمان با دل است چنانکه در آیه 20 سوره هود میفرماید: )
ما کانُوا یَسْتَطِیعُونَ السَّمْعَ: ص: 443
یعنی کافران حتی تاب شنیدن اواي ایمان را به دل ندارند.
2) بمعنی شنیدن با گوش چنانکه در آیه 193 سوره آل عمران میفرماید: )
رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِیاً یُنادِي لِلْإِیمانِ یعنی خدایا ما چون صداي ندا دهندهاي را بگوش شنیدیم که خلق را بایمان فرا میخواند اجابت
کرده و ایمان آوردیم.
نظیر این معنی در قرآن فراوان است ضمنا کلمه سمع در تمام آیات قرآن مفرد بکار برده شده بر خلاف بصر و اذن که ابصار و
آذان نیز آمده است.
ص: 444
[سوره البقرة ( 2): آیه 182 ] .... ص : 444
اشاره
( فَمَنْ خافَ مِنْ مُوصٍ جَنَفاً أَوْ إِثْماً فَأَصْلَحَ بَیْنَهُمْ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ ( 182
ترجمه و شرح .... ص : 444
خداوند متعال در این آیه شریفه شرایط نفوذ وصیت و حدود اختیارات مالک را نسبت باموال خود پس از مرگ بیان نموده و
توضیح میدهد که هر کس میتواند در مدت زندگی هر گونه تصرفی در اموال خود بنماید مثلا قسمتی را فروخته و قسمتی را
بدیگري صلح نماید ولی پس از مرگ چنین نیست یعنی موصی نمیتواند بهر نحوي که میخواهد وصیّت کند و عامل وصیّت هم
هیچگونه حق تغییر دادن بوصیت را نداشته باشد بلکه اگر وصیت کننده بر خلاف مصالح وارثان اقدام نماید یا وصیت بظلم و گناه
کند وصی میتواند آن را بهم بزند و اصلاح نماید و همچنین در صورتی که بیش از ثلث دارائی خود وصیت کرده باشد سپس
میفرماید اگر انحرافی از حق از موصی سر زده باشد و با اصلاح وصی جبران شود پروردگار نیز تجاوز و خطاي موصی را بخشیده و
او را قرین رحمت خود خواهد نمود اینک میفرماید:
اما اگر کسی از انحراف موصی و میل او از حق بسوي باطل یا از گناه او که وصیتی بر خلاف دستور اسلام بکند بترسد یا بداند که
او از حق عدول کرده ص: 445
و مرتکب گناهی شده و او وصیت را تغییر داده و آن را شرعی و عادلانه نماید بر او در این تغییر وصیت گناهی نیست و مشمول
قانون تغییر وصیت نمیباشد محققا خداوند آمرزنده و مهربان است و بخشایش و رحمت او در این مورد که گناهی نبوده بطریق
اولی شامل وصی خواهد شد یا اگر چنانکه انحرافی از موصی سر زده و با اقدام و اصلاح وصی درست شده باشد خداوند از گناه
وي صرف نظر کرده و او را میبخشد زیرا خداوند بمردم مهربان است.
(182)
صفحه 215 از 286
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 445
وانکه او ترسد ز موصی بر گناه یا بمیلی کان بود بر اشتباه
یا نداند آن وصیت را بحق پس بحق گرداند از باطل ورق
بر رضاي وارث از روي سداد صلح بدهد بینشان دور از فساد
نیست هیچ از بهر او جرم و قصور حق در اصلاحش رحیم است و غفور
مصلحان را حق دهد پاداش نیک گر نباشد در ستم با کس شریک
(182)
ص: 446
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 446
قوله تعالی فَمَنْ خافَ مِنْ مُوصٍ جَنَفاً جنف- یعنی میل بباطل و گناه از روي خطا است ولی اثم میل بباطل از روي عمد میباشد
چنانکه در آیه مورد بحث گذشت.
و از این ماده است:
متجانف- بمعنی متمایل چنانکه در آیه 3 سوره مائدة میفرماید:
فَمَنِ اضْطُرَّ فِی مَخْمَصَۀٍ غَیْرَ مُتَجانِفٍ لِإِثْمٍ- که غیر متجانف بمعنی غیر متمایل است.
ص: 447
توضیحات .... ص : 447
1) قوله تعالی الْوَصِیَّۀُ لِلْوالِدَیْنِ وصیت بر پنج قسم است. )
1) واجب مانند وصیت بقضاء نماز و روزه و زکوة و خمس و حج و نذر و عهد و دیون و ردّ امانات و کفارات. )
2) مستحب مانند وصیّت بامور خیریه مثل رحم، صدقات مستحبه، بناء مدارس و مساجد و طبع کتب دین و غیره. )
3) مباح مانند وصیت بامور مباحه که جنبه عبادت نداشته باشد و جزو خیرات محسوب نشود. )
4) حرام مانند وصیت به بناء مراکز فساد و کمک بظالم و نحو اینها که وصیت باین امور نافذ نیست. )
5) مکروه مانند وصیت به بناء قبر مگر قبور ائمه و امامزادگان و علماء اعلام. )
اینها در وصایاي تملیکیه بود امّا وصایاي عهدیه عبارت از وصیت و سفارش بعبادات و مواعظ و نصایح که اغلب در وصیتهاي
پیغمبران و ائمه و علماء ربانی مشاهده میشود و از این قبیل است جعل قیم بضعفاء اگر موصی پدر یا جد پدري بوده باشد و وصیت
به تعیین محل قبر و غسل دهنده و نماز گذارنده و غیر اینها. ص: 448
2) آیه مبارکه کُتِبَ عَلَیْکُمْ إِذا حَ َ ض رَ مؤمنین را تشویق نموده که بخاطر رأفت و مهربانی با خویشان و نزدیکان آنها را در ردیف )
وارث قرار داده و قسمتی از ثلث اموالشان را که سهم موصی است بآنها اختصاص دهد این عمل خواه هنگام سالم بودن سفارش
شود یا در آخرین لحظات زندگی در هر صورت نافذ و پس از مرگ موصی باید بآن عمل گردد و ذکر پدر و مادر در این آیه
صفحه 216 از 286
مبارکه بجهت توجه بیشتر بمقام والدین و سعی در احترام آنها است گر چه پدر و مادر جزو ورثه هستند با این حال آیه تاکید کرده
که علاوه بر این سهم باید مانند سایر خویشاوندان از یک سوم اموال نیز استفاده کرده و سهمی داشته باشند و بر وصی لازم است
آنچه را که موصی در حال حیات خود سفارش کرده انجام و اگر دستور او را تغییر داده یا از اجراي قسمتی از آن خودداري کند
حقی را تضییع نموده و مرتکب گناهی شده است مگر در صورتی که موصی در مورد بیش از یک سوم دارائی وصیت کرده یا
قسمتی از دارائیش را بمصارف ناشایست و حرام سفارش کرده باشد یا یکی از وراث را انکار نموده و او را از ارث محروم ساخته
باشد در اینصورت لازم است که وصی تغییري در وصیت داده بطوریکه نه امر خلاف شرع عمل شود و نه نارضایتی ورثه حاصل
گردد بلکه وصیت را از طریق جور و انحراف بطریق حق و عدالت برگرداند که در اینصورت تغییر و تبدیل وصیت براي مصلح
گناهی نداشته بلکه موجب اجر و ثواب نیز خواهد بود.
3) در اینکه آیا این آیه با آیات دیگر ارث نسخ گردیده یا نه وجوهی است. ص: 449 )
بعضی گفتهاند که این آیه بکلی منسوخ شده است زیرا که اجماع دلالت دارد بر عدم وجوب وصیت.
بعقیده بعضی از مفسرین فقط نسبت بکسانیکه ارث میبرند نسخ گردیده اما نسبت بکسانیکه ارث نمیبرند بقوت خود باقی است
یعنی بایستی نسبت بآنها وصیت بعمل آید.
بعضی دیگر گفتهاند: مفاد این آیه اصلا نسخ نشده است زیرا نسخ در صورتی تحقق پیدا میکند که دو چیز با هم منافات داشته
باشند و قابل جمع نباشند و حال آنکه میان آیات ارث و آیه وصیت اصلا منافاتی وجود ندارد اما قول کسانیکه با استناد بگفتار
پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله که فرمودهاند: لا وصیۀ لوارث معتقدند که این آیه منسوخ گردیده بسیار بعید است زیرا در صورت
صحّت خبر، بالاخره خبر واحد است و خبر واحد که مفید ظن است نمیتواند کتاب الله را که مفید علم است نسخ نماید و در
صورت قبول روایت میتوان گفت که این روایت نسبت بآیه وصیت تخصیص میزند و مراد این است که وصیت در بیش از یک
سوم جایز نیست اما قول آنانکه مدعی اجماع بر عدم وجوب وصیت شده و بدینوسیله آیه وصیت را منسوخ دانستهاند مردود است
زیرا اجماع دلالت بر عدم وجوب وصیت میکند یعنی نباید آیه وصیت را حمل بر وجوب کرد و این مانع از آن نخواهد شد که آیه
را حمل بر استحباب نموده و وصیت را مستحب بدانیم.
ص: 450
روایات .... ص : 450
1) ابن بابویه بسند خود از امام محمّد باقر علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمودند: بر هر مسلمانی سزاوار است پیش از )
اینکه بخوابد وصیتش زیر سرش باشد و هر که بدون وصیت بمیرد مانند مردم زمان جاهلیت مرده است.
2) کافی بسند خود از ابو الصباح روایت کرده و میگوید از امام جعفر صادق علیه السّلام سؤال کردم وصیت کردن چه حکمی )
دارد فرمودند بر هر مسلمانی لازم است.
3) در تهذیب و خصال از امام محمّد باقر علیه السّلام روایت کردهاند که آن حضرت فرمودند: خداوند متعال به بندگانش )
میفرماید:
اي پسران آدم بشما سه چیز عطا کردم اول آنکه گناهان و عیوب شما را پوشانیدم اگر آنها را اهلتان میدانستند شما را بعد از مرگ
دفن نمیکردند دوم آنکه بشما وسعت دادم و قرض خواستم و شما اقدام بعمل نیکی نکردید سوم آنکه تا وقت مرگ شما را مهلت
دادم که در ثلث اموالتان نیکوئی کنید و شما اقدام بعمل نیکی در ثلث مالتان نکردید.
4) علی بن ابراهیم بسند خود از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت نموده که آن حضرت فرمود اگر شخصی به چیزي از مالش )
صفحه 217 از 286
وصیت نمود جایز نیست بر وصی تغییر در آن وصیت بدهد مگر آنکه وصیتش بر خلاف دستور خداوند متعال باشد در اینصورت
وصی میتواند آن وصیت را طبق موازین شرعی تغییر داده و اصلاح نماید و مال کسی را که وصیت کند تمام اموال او را بیکی از
وراث بدهند و بقیه ص: 451
را بکلی محروم سازند یا وصیت نماید تمام دارائی یا بعضی از آن را بمصرف غیر مشروع صرف نمایند وصی میتواند بوصیت او
عمل ننموده و اموال او را در محل مشروع بکار برد.
5) روایت است که امیر المؤمنین علی علیه السّلام در بالین یکی از دوستانش که مریض بود و داراي 700 درهم بود حاضر )
گردیدند و مریض از آن حضرت سؤال کردند آیا وصیت کنم حضرت فرمودند نه زیرا خداوند فرموده است.
إِنْ تَرَكَ خَیْراً و تو مال فراوانی نداري.
6) سکونی از حضرت امام جعفر صادق علیه السّلام و او از پدر بزرگوار خود از حضرت امیر المؤمنین علی علیه السّلام نقل )
فرمودند عمل کسی که هنگام مرگ خویشاوندانی که از او ارث نمیبرند وصیت نکند با معصیت خاتمه یافته است.
7) در فقیه بسند خود از امام حضرت صادق علیه السّلام روایت کرده فرمودند صاحب وصیت میتواند چه در حال صحت و چه در )
حال مرض از وصیتی که کرده بود برگردد و وصیت آخري نافذ میباشد.
8) تفسیر عیاشی از امام جعفر صادق علیه السّلام در ذیل آیه شریفه کُتِبَ عَلَیْکُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ نقل کرده فرمودند: این )
حقی است که خداوند متعال در اموال مردم براي صاحب این امر (امام) قرار داده است عرض کردم آیا حدي دارد فرمود آري
پرسیدم چقدر است فرمود حد اقلّش یک ششم و حد اکثرش یک سوم میباشد.
9) روایت شده که امیر المؤمنین علی علیه السّلام ببالین یکی از خویشان بیمار خود رفتند بیمار عرضه داشت آیا براي قسمتی از )
اموال خود وصیت کنم؟ حضرت فرمودند چقدر است عرض کرد بیش از هفتصد درهم و کمتر از نهصد درهم است أنوار العرفان
فی تفسیر القرآن، ج 3، ص: 452
فرمود اینمقدار را براي عیال و کودکان خود بگذار زیرا که مال بسیار نیست.
10 ) شیخ صدوق از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت کرده که فرمودند: )
منظور از جنف و اثم ستم و تجاوز بر حقوق بازماندگان است و مراد حالتی است که موصی بیش از ثلث دارائی خود وصیت نماید.
11 ) از حضرت امام جعفر صادق علیه السّلام سؤال شد که شخصی وصیت بحج نموده وصی او از آن مال بندهاي را آزاد نموده )
است فرمودند وصی بایستی غرامت آنمال را داده و آن را بحج مصرف نماید زیرا خداوند متعال فرمودهاند هر که وصیت را تغییر
بدهد گناهش بگردن تغییر دهنده است.
تجزیه و ترکیب .... ص : 452
قوله تعالی کُتِبَ عَلَیْکُمْ إِذا حَ َ ض رَ أَحَ دَکُمُ الْمَوْتُ کلمه وصیۀ نایب فاعل کلمه کتب میباشد و کلمه حقا بنابر اینکه مصدر است
منصوب میباشد. کلمه من موص متعلق بمحذوف است ضمیر کلمه بدله و سمعه و یبدلونه به کلمه ایصاء که مصدر کلمه موص
میباشد برمیگردد ضمیر کلمه اثمه بمصدر کلمه بدله که عبارت از تبدیل باشد برمیگردد.
ص: